کد نمایش آب و هوا کد نمایش آب و هوا
// Something else $("tr.openclose a").click(function(){ $(this).parents("tr").hide(); $("tr.closed").show(); }); })
چت روم
آبان 1388 - به تو
سفارش تبلیغ
صبا ویژن


به تو

تو و من محتاج وجودیم.
تو در من تن می جوی،
و من در تو جان.
و نابودی امید برگرداندن جسم است به جان.
حقیقت در تهیگاه گرم می راند خیز.
اشک من برهنه می شود، 
و او رها.
شوری لب هایم تلخی عشق را می چشاندت آیا؟!

افسانه امیری


نوشته شده در یکشنبه 88/8/17 ساعت 3:41 عصر توسط جاری در تمام لحظه ها| نظرات ( )

موج موج حسرت و تمنا،
دریا دریا سکوت و انتظار.
گنجشگک گل آلود،
بازی موج و کرشمه باد کجا؟
و بال های خیس و خسته و خلیده تو، کجا ؟
بین ما دریا دریا فاصله بود
و ما گنجشگکان خیس بالی نه بیش تر.
ای خداوند بی سایه و بی زمین من،
صد سال جدایی کجا
و صد سال تنهایی کجا ؟
مستحق اندوهناکی کدامین مستوجبیم چنین؟

 افسانه امیری


نوشته شده در یکشنبه 88/8/17 ساعت 3:36 عصر توسط جاری در تمام لحظه ها| نظرات ( )

تو را به خاطر می آورم،
آن گاه که در قاب خاکستری یک روز بلند
دستانت را به نهایت گشوده بودی،
به نشانه آغوشی
برای من که نگاه ماتی بودم و لبخندی کال
در قابی آویخته به خوابی دراز.
تا بسیاری سالها بگذرد
و راز های بسیار فراموش شوند
در نگاه گنگ تصویر هایی که سخن نمی گویند
تا به دیگر روز, که سهره ای به دشتی دور آن آواز به سینه ای تمام بخواند
عشقی بشکفد دیگر بار
و آغوشی راز بگوید در تصویر تازه‌ای.
 افسانه امیری


نوشته شده در یکشنبه 88/8/17 ساعت 3:31 عصر توسط جاری در تمام لحظه ها| نظرات ( )


قالب وبلاگ : پارس اسکین