کد نمایش آب و هوا کد نمایش آب و هوا
// Something else $("tr.openclose a").click(function(){ $(this).parents("tr").hide(); $("tr.closed").show(); }); })
چت روم
مهر 89 - به تو
سفارش تبلیغ
صبا ویژن


به تو

 

پرنده ای آبی در قلبم است که
می خواهد بیرون بیاید
ولی من با او خیلی سخت گیرم
می گویم : همان جا بمان
نمی گذارم کسی ببیندت

پرنده ای آبی در قلبم اسست که
می خواهد بیرون بیاید
ولی من روی سرش ویسکی می ریزم
و دود سیگار به خوردش می هم
فاحشه ها و مشروب فروش ها و مغازه دارها
نمی دانند که پرنده آن جاست


پرنده ای آبی در قلبم است که
می خواهد بیرون بیاید
ولی من با او خیلی سخت گیرم
می گویم :همان جا بمان
می خواهم اوضاع زندگی ام را خراب کنی ؟
می خواهی کارهایم را به هم بریزی ؟
می خواهی فروش کتاب هایم را در اروپا کم کنی ؟

پرنده ای آبی در قلبم است که
می خواهد بیرون بیاید
ولی من باهوش تر از آنم که فکر می کنید
فقط شب ها به او اجازه ی بیرون آمدن می دهم
وقتی همه خواب اند
به او می گویم :‌می دانم که آن جایی ، پس ناراحت نباش
بعد دوباره سر جایش می گذارم
ولی وقتی در قلبم است کمتر می خواند
هنوز نگذاشته ام کاملا بمیرد
راز پنهان مان را با هم به رخت خواب می بریم
واین برای گریاندن بس است
اما من گریه نمی کنم
شما چطور ؟


چارلز بوکفسکی


نوشته شده در شنبه 89/7/17 ساعت 6:46 صبح توسط جاری در تمام لحظه ها| نظرات ( )

 

امشب از چشم های تبدارم

قطره قطره ستاره می بارد

یک نفر گریه می کند در من

با دو چشمی که دوستت دارد


هی دلم درد می کشد از تو

هی دلم ریسه می رود تا تو

هی غمت ریشه می زند در من

هیچ کس نیست در من الا تو

 
چند روزی شبیه چشمانت 

مستم و بی دلیل می رقصم

توی دست تو می روم از خود

مثل ماری اصیل می رقصم

 
چند روزیست بی قراری من

شده نقل و نبات مردم شهر

به خیالت پناه می برم از

نیش همسایه و تلاطم شهر

 
از تو من می برم پناه به تو

تو که شیطان تو که خدای منی*

از تو می میرم از تو می مانم 

تو که در واژه ها هجای منی

 
از زبان تو شعله می ریزد

بر تنم دست می کشد یک درد

توی گوشم صدات می پیچد

شعر من درد می کشد ... برگرد

 
امشب از خاطرات کاغذی ات

قایقی کودکانه می سازم

رفتنت بی بهانه زیبا نیست

من برایش بهانه می سازم

 
بی قرارم ! درست مثل کسی 

که نمی داند از چه دلگیر است

می دوم تا نگاه آخر تو

یک نفر طعنه می زند: دیر است!

 
یک نفر غصه دار می گوید

کاسه آبی بریز در راهش

یک نفر مومنانه می خواند

رفته است او ... خدا به همراهش

همیلا محمدی 


نوشته شده در شنبه 89/7/17 ساعت 6:42 صبح توسط جاری در تمام لحظه ها| نظرات ( )


قالب وبلاگ : پارس اسکین